شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام‌هاي ارسالي

ساعت ویکتوریا
+ حلال ترين رزقم؛ اشک براي قتيل العبرات است
ئح! جمله ي من :دي
+ در خاطرم ثبت مي شود: عصر جمعه اي دلي باراني هوايي غريبانه و امامي غريب تر از غريب...
+ ظهر عاشورا که مي شود درست آن لحظه اي که شش ماه از دنيا، طفلي را کفايت مي کند، آن لحظه که علمداري، سقايي را ترجيح مي دهد، آن لحظه که کام جواني شيرين تر از عسل مي شود، آن لحظه که زينب جز زيبايي نمي بيند و سهم تو از اين کربلا "يا ليتنا کنا معکم" مي شود ... تمام وجود سبک شده ات را غضب فرا مي گيرد. درست همان لحظه و در همان زمين از کل ارض، قلبت با تمام وجود رجز مي خواند و مبارز مي طلبد
+ اگر اذن دهند سعيم اين است که از لاله هاي خونين بگويم،‏ تا شايد نگاهمان کنند و دستي بر آرند و ما را از اين منجلاب دنيا بيرون کشند....
+ دلم را به درياي عشقت زده ام؛ روز شماري ميکنم تا سرم را هم زير پايت بگذارم...
+ بسم رب المهدي...اي تک سوار جاده عشق .اي سبز ترين موعود!!راهي نمانده تا سرودن آخرين ترانه انتظار/فاصله اي نيست از كلبه سرد انتظار .تا قصر زيباي وصال /اي كبريايي ترين سجاده نياز.نماز نيمه شب هاي نيايش را/به عشق تمناي تو به قامت مي ايستيم
لبيک يا ابا صالح...
+ زني عرب طفل شير خوارش را آورده بود پايين پاي ارباب چسباندش به ضريح يک آن چشمم دوخته شد به طفل يک آن دنيا روي سرم خراب شد همه جا تار شد پيش چشمانم زير لب گفتم چطور توانستي بياوريش پيش ارباب...؟
!!!
+ رسيدم باب الشهداء دو تا جوون رو ديدم که سينه خيز رسيده بودن اونجا نميدونم چند بار بين الحرمين رو طي کرده بودن ولي سر و روشون داغون و خاکي بود و اشک ميريختن... سلام ميدادن به ارباب السلام علي الشيب الخضيب السلام علي الخد التريب اشک رو به چشم اطرافيانشون نشوندن...
تبليغ وب منه؟:دي
mp3 player شوکر
محمدمرادي
رتبه 0
0 برگزیده
341 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top